تابستان و کلاس
تابستان هست و مامان کارمند و ۲ تا جوجه خوشگلی و یه عالمه کار و کاسه چه کنم..چه کنم
هر کلاسی برای نگار پیدا میکنم دنبال یه کلاس همون ساعت و همون دور و بر برای نیما میخوام پیدا کنم
نگار را از هفته پیش فرستادم والیبال و همزمان کلاس ژیمناستیک هم برای هم سن و سالهای نیما داشت خلاصه داشتم میبردم کلاسو نشونش بدم که با بد اخلاقی گفت چیه همش دنبال کلاس برای من میگردی من نمی خوام
رفتیم و دیدیم ۳ تا دختر بچه با معلم مشغول هستند داشتم دور و بر سالن را چشم مینداختم که برگشتم بگم نیما اینو ببین که دیدم جا تره و بچه نیست
آقا سرشو انداخته بود پایین و رفته بود بیرون
به قول معرف اینجا جواب نداد
حالا شنبه -چهارشنبه که نگار میره والیبال.. نیما بایداداره پیش من باشه