پست های ارسال شده در آدر سال 1386

شب یلدا  شبی که به یاد می مونه با یه سبد پر از گل میریم خونه مادر بزرگ قصه میگه برامون میوه های رنگارنگ هندونه ... ادامه مطلب

دیروز من و مامان و نگار رفتیم استخر. نگار خیلی حال کرده بود برگشتنه تو ماشین به طور قطع غش ... ادامه مطلب

دیروز من و مامان و نگار رفتیم استخر. نگار خیلی حال کرده بود برگشتنه تو ماشین به طور قطع غش ... ادامه مطلب

اذی خاله از همه چیز و همه کس چند وقته ناراحت شده ولی به یک مرحله ای رسیده که ناراحتی اش ... ادامه مطلب

امروز با نگار صبح جایی رفته بودیم ...موقع برگشتنه هیچ تاکسینگه نمی داشت خلاصه یک سمند تاکسی نگه داشت و ... ادامه مطلب

نگار دیشب دلش میخواست توی خونه ورزش و بپر بپر بازی کنه(به قول خودش) راستشو بخواهید من حالم زیاد خوب نبود ... ادامه مطلب

مهتاب جونم از اینکه برام پیغام گذاشتی یک دنیا متشکرم

دیروز نگار با من نبود و من توی سرویس تنها نشسته بودم که ازیتا اومد و داستان شروع شد وسط ... ادامه مطلب

امروز رفتم بانک ملی تا کارت سیبا یی را که دارم چک کنم دیدم دستگاه خاموشه رفتم داخل دیدم تاریک ... ادامه مطلب

امسال کادویی های خیلی توپی گرفتم مسخره ام نكنيد خداییش خیلی حال میده اونروز دانشگاه کلاس داشتم سر کلاس یکی از بچه ... ادامه مطلب

همکارم بر طبق فیلم یانگوم سیب میاره و بو میکنه تا ارامش بدست بیاره و در آخر هم میخوردش چون میخاد ... ادامه مطلب